×  
جستجو  
جواب سئوالات درباره زندگی و خداوند
وجود خداوند

چه كسي خدا را آفريد؟

PDF More Share by Email Twitter Share Facebook Share WhatsApp Share

اگر قرار است چيزي به وجود آيد، بايستي به وسيلة چيز ديگري تحريك و برانگيخته شده باشد. يك كتاب يك نويسنده دارد. موسيقي، يك هنرمند موسيقيدان دارد. يك مهماني را نيز يك نفر به راه مياندازد! تمامي آن چيزهايي كه آغاز ميشوند و شروعي دارند، براي آغازشان علت و انگيزه اي وجود دارد.

جهان هستي را در نظر بگيريد. زماني بود كه دانشمندان بر تئوري «جهان پايدار» متكي بودند. اين تئوري ميگويد كه جهان هستي همواره وجود داشته است، بدون اينكه براي آن آغازي بوده باشد.

امروزه شواهد وابسته به فلسفة انتظام جهان، «انفجار بزرگ» را نقطة آغازي براي به وجود آمدن جهان هستي ميداند. جهان هستي ما كه شامل فضا- زمان- ماده و انرژي است، آغازي متمايز و منحصر به فرد داشته است.

از آنجايي كه جهان هستي همواره وجود نداشته، بلكه به وجود آمده است (يك آغاز خارق العاده و منفرد)، بنابراين واقعيت ديگري بايد سبب به وجود آمدن و يا خلق آن شده باشد. (نمونه هاي كنت ريچارد؛ مجله اتصالات 2007؛ بخش 3؛ www.reasons.org)

تمامي آنچه را كه در طبيعت مشاهده ميكنيم، آغازي دارد. اما خداوند مقولة متفاوتي است، و بايستي اينچنين باشد. خداوند از تمامي طبيعت، انسانيت و هر آنچه كه وجود دارد متفاوت است، از اين لحاظ كه او همواره وجود داشته است، مستقل و بي نياز از هر آنچه كه او خود آفريد. خدا موجودي محتاج و وابسته نيست، بلكه او خودكفا است و براي وجود داشتن بي نياز به غير است. كتاب مقدس نيز خدا را دقيقاً اينگونه توصيف ميكند و خدا نيز خويشتن را اينگونه آشكار نموده است. چرا خدا بايستي اينگونه باشد؟

از هيچ راه ديگري نميتوان جهان هستي را توضيح داد. عالم هستي نميتوانست خود را بيافريند. جهان هستي همواره وجود نداشته است. اين نيز امكانپذير نيست كه جهان هستي به وسيلة چيزي آفريده شده باشد كه خود نيز مخلوق باشد. چرا نه؟

زيرا منطقي نخواهد بود اگر بخواهيم اينگونه استدلال كنيم كه عالم هستي به وسيلة خدا خلق شد، اما خدا به نوبة خود به وسيلة خدايي كه قدرت ثانويه است به وجود آمد، كه اين خدا نيز به نوبة خود به وسيلة خدايي كه قدرت سوم است خلق شد و الي آخر. همانگونه كه ارسطو به طرز متقاعدكننده اي بحث نمود، بايستي واقعيتي وجود داشته باشد كه سبب ميشود، ولي او خود بي سبب است (و يا موجودي كه حركتدهنده است ولي خود بي حركت است). چرا؟ زيرا اگر اسباب قهقرايي بي پايان وجود داشته باشد، بنابراين از لحاظ تعريف و معنا، كل اين روند هرگز قادر به شروع نخواهد بود.

 چطور میتوانیم با خداوند رابطه شخصی خود را آغاز نمائیم؟
 آیا سئوالی دارید؟

با دیگران سهیم شوید
More Share by Email Twitter Share Facebook Share WhatsApp Share