×  
جستجو  
جواب سئوالات درباره زندگی و خداوند
سئوال و جواب

يهوديت و عيسي

يهوديان در حالي كه منتظر ظهور مسيح موعود هستند، در جستجوي چه ميباشند؟ چرا اغلب يهوديان عيسي را مسيح موعود نميدانند؟

PDF More Share by Email Twitter Share Facebook Share WhatsApp Share

آيا تا به حال اين سوال براي شما پيش آمده است كه چرا يهوديان عيسي را به عنوان مسيح موعود نمي پذيرند؟ مطمئناً سازمان «يهوديان براي عيسي» اظهار خواهد كرد كه يهوديان زيادي به مسيح ايمان دارند، و اين عين حقيقت است. پرسش اين است كه به چه دليل يهوديت به طور قطع فتوا داده است كه عيسي، همان مسيح موعود آنان نيست؟ به طور خلاصه بايد گفت كه عيسي متناسب و درخور آنچه كه يهوديان از مسيح موعود انتظار داشتند نبود. در حقيقت تمامي اعمالي را كه عيسي انجام ميداد درست برخلاف نظر و بينشي بود كه آنها نسبت به مسيح موعود داشتند.

براي مثال، در زمان عيسي، رهبران دين يهود به قوانين عهد عتيق در مورد كار نكردن در روز سبت به شدت پاي بند بودند. اما عيسي همانند روزهاي ديگر، در روز سبت بيماران را شفا ميداد. اين باعث شد كه آنان رنجيده خاطر شوند و در ميان خود اينگونه استدلال كنند كه اگر عيسي واقعاً همان مسيح موعود است، هرگز برخلاف قوانين مذهبي كه يهوديان باور دارند به وسيلة خداوند وضع شده، عمل نميكرد. اين يكي از همان وقايعي است كه در كتاب مقدس ميخوانيم. عيسي شخصي را ديد كه از بدو تولد فلج بود. (اين شخص به مدت 38 سال معلول بود)

"عيسي بدو گفت: «برخيز و بستر خود را برداشته، روانه شو!» كه در حال، آن مرد شفا يافت و بستر خود را برداشته، روانه گرديد. و آن روز سبت بود. پس يهوديان به آن كسي كه شفا يافته بود، گفتند: «روز سبت است و بر تو روا نيست كه بستر خود را برداري.» او در جواب ايشان گفت: «آن كسي كه مرا شفا داد، همان به من گفت بستر خود را بردار و برو.» آن مرد رفت و يهوديان را خبر داد كه «آنكه مرا شفا داد، عيسي است.» و از اين سبب يهوديان بر عيسي تعدي ميكردند، زيرا كه اين كار را در روز سبت كرده بود." (يوحنا 5 : 8 - 16)

البته رهبران يهود به غير از اينكه عيسي در روز سبت بيماران را شفا ميداد، اختلاف نظرهاي زياد ديگري نيز با او داشتند. رهبران يهود بر اين باور بودند كه اگر عيسي واقعاً همان مسيح موعود است، پس بايستي طرز تفكر و رفتار او بيشتر شبيه به آنها باشد.

عيسي به جاي اينكه دزدان و زنان بدكار را محكوم كند با آنان رفت و آمد ميكرد. عيسي به جاي اينكه در حضور ديگران به رهبران ديني و قوانين آنها اداي احترام كند، بر عليه رياكاري هاي آنان با تندي سخن ميگفت. بدتر از اين، عيسي به طرز آشكارا و عاميانه به رهبران يهود گفت كه او آمده است تا حيات ابدي را به آنان عطا كند. اما اين تنها در صورتي امكان پذير بود كه آنها به او ايمان آورند، در غير اينصورت همة آنها در گناهان خود ميمردند. با اين تفاصيل معلوم بود كه آنها نظر موافق و مثبتي نسبت به عيسي نخواهند داشت.

با اين حساب، رهبران يهود چه تصويري از مسيح موعود در ذهن داشتند؟ اغلب يهوديان در آن زمان، و در زمان كنوني نيز در انتظار يك منجي سياستمدار و پادشاهي بودند كه تا ابد بر سرزمين اسرائيل حكومت كند.

عهد عتيق شامل پيشگوي هاي متعددي دربارة مسيح موعودي است كه به شكل حكمراني فاتح و پيروز خواهد آمد و حكومت خود را بر پا خواهد داشت. اين اتفاق هنوز نيفتاده است ولي زماني كه عيسي بازگشت نمايد اين اتفاق خواهد افتاد. علاوه بر اين تصوير از مسيح موعود به عنوان يك پادشاه و حكمران، صدها نبوت ديگر نيز در عهد عتيق وجود دارد كه به وضوح اشاره به مسيح موعودي دارد كه نجات دهندة انسانها از گناهانشان است. اين همان كاري است كه عيسي انجام داد. بعضي از يهوديان او را باور كردند اما برخي ديگر عيسي را نپذيرفتند. وقتي كه عيسي مسيح به اين جهان آمد، زندگي او با بيش از 300 پيشگويي مشخص كه در عهد عتيق وجود دارد كاملاً مطابقت كرد. ميكاه نبي پيشگويي كرد كه مسيح موعود در بيت الحم به دنيا خواهد آمد. اشعياي نبي دربارة آبستن شدن يك باكره و تولد معجزه آساي عيسي نبوت نمود. زكرياي نبي دربارة ورود عيسي به اورشليم در حالي كه سوار بر كره الاغي است نبوت كرد و همچنين پيشگويي كرد كه يكي از پيروان عيسي به خاطر 30 سكة نقره به او خيانت خواهد كرد. اشعيا توضيح داد كه: «خداوند مرا مسح كرده است تا مسكينان را بشارت دهم و شكسته دلان را التيام بخشم.» (اشعيا 61 : 1 - 3) داوود نبي پيشگويي كرد كه دستها و پاهاي مسيح موعود سوراخ شده و سربازان براي لباسهاي او تاس خواهند انداخت.

عيسي كاملاً 300 پيشگويي موجود در عهد عتيق را به انجام رساند. احتمال اينكه شخصي بتواند تنها 8 تا از اين پيشگويي ها را كامل كند، 1 در 000/000/000/000/000/100 است. (پيتر استونر، به نقل از جاش مك داول، از كتاب «شواهد جديد مسيحيت و رأي دادگاه»، نلسون، نشويل، 1999)

اگرچه پيشگويي ها همه كامل شده اند، ليكن تمركز اغلب يهوديان بر آن بوده است كه در انتظار مسيحايي سياسي باشند، كسي كه سرانجام بتواند قاطعانه آنها را از درگيريهاي متعدد با ديگر اقوام آزاد سازد. در زمان عيسي، يهوديان تحت سلطة روميها بودند. بسياري از يهوديان اميدوار بودند كه عيسي، همان مسيح موعودي باشد كه آنان را از زير سلطة حكومت روم آزاد ميسازد.

در واكنش به اين اميد، جمعيت بزرگي از مردم، نمايش معنوي باشكوهي را به مناسبت ورود عيسي به اورشليم ترتيب دادند. در حالي كه عيسي سوار بر كرة الاغي وارد اورشليم ميشد، مردم شاخه هاي درخت نخل را بر روي زمين پهن ميكردند (اين واقعه نيز قبلاً توسط اشعيا پيشگويي شده بود). مردم ندا كرده ميگفتند: «هوشيعانا، مبارك باد پادشاه اسرائيل كه به اسم خداوند ميآيد.» حتي شاگردان عيسي نيز با اشتياق از او پرسيدند: «آيا اين زماني است كه پادشاهي خود را بر پا خواهيد كرد؟» همه اميدوار بودند كه عيسي يهوديان را از زير يوغ و سلطة حكومت روم آزاد سازد. اما عيسي براي انجام اين كار به اين جهان نيامده بود. عيسي آمد تا آنچه را كه اشعياي نبي دربارة مسيح موعود نبوت كرد به انجام رساند.

«خوار و نزد مردمان مردود و صاحب غمها و رنجديده و مثل كسي كه رويها را از او بپوشانند و خوار شده كه او را به حساب نياوريم. لكن او غمهاي ما را بر خود گرفت و دردهاي ما را بر خويش حمل نمود. و ما او را از جانب خدا زحمت كشيده و مضروب و مبتلا گمان برديم. و حال آنكه به سبب تقصيرهاي ما مجروح و به سبب گناهان ما كوفته گرديد. و تاديب سلامتي ما بر وي آمد و از زخمهاي او ما شفا يافتيم. جميع ما مثل گوسفندان گمراه شده بوديم و هر يكي از ما به راه خود برگشته بود و خداوند گناه جميع ما را بر وي نهاد.» (اشعيا 53 : 3 - 6)

عيسي آمد تا تاوان گناهان هر فرد را جداگانه پرداخت كند و گناهان همه بخشوده شود . . . اين شامل يهوديان نيز ميشود. اما يهوديان در انتظار مسيحايي نبودند كه تاوان گناهانشان را پرداخت نمايد، آنها مسيحايي را ميخواستند كه بر ملتها حكمراني كند و در واقع عيسي روزي همين كار را نيز خواهد كرد.

همان گونه كه يهوديان در زمان عيسي تحت سلطة روميان بودند، امروز نيز اسرائيل در موقعيتي بحراني و تحت فشار از سوي ملتهاي ديگر قرار دارد. مطابق كتاب مقدس، اسرائيل همچنان مركز اصلي آشوبها و آشفتگيهاي سياسي خواهد بود و اين امر تا بازگشت دوبارة مسيح ادامه خواهد داشت. زماني كه عيسي براي دومين بار به اين جهان بيايد، ديگر متواضعانه و با فروتني براي پرداخت تاوان گناهان ما نخواهد آمد، چرا كه اين كار را قبلاً انجام داده است. عيسي براي بار دوم به منظور كامل كردن بقية پيشگويي هاي كتاب مقدس در ارتباط با مسيح موعود . . . در مقام يك پادشاه، فاتح و قاضي خواهد آمد. در انجيل يوحنا، باب اول، دربارة مسيح اينگونه ميخوانيم: «او در جهان بود و جهان به واسطة او آفريده شد و جهان او را نشناخت. به قلمرو خود آمد ولی متعلقانش او را نپذيرفتند؛ و اما به آن كساني كه او را قبول كردند قدرت داد تا فرزندان خدا گردند، يعني به هر كه به اسم او ايمان آورد . . .» (يوحنا 1 : 10 - 13)

اين مقاله توضيح ميدهد كه چرا ايمان به عيسي مسيح به حق است: «فراتر از يك ايمان كوركورانه»

 چطور میتوانیم با خداوند رابطه شخصی خود را آغاز نمائیم؟
 آیا سئوالی دارید؟

با دیگران سهیم شوید
More Share by Email Twitter Share Facebook Share WhatsApp Share