×  
جستجو  
جواب سئوالات درباره زندگی و خداوند
مبهمات و معماها

جايگاه خداوند در ميان اين فجايع كجاست؟

قدرت دروني لازم براي مقابله با ترسها، مصائب، فجايع و اندوه را در كجا ميتوان يافت؟

PDF More Share by Email Twitter Share Facebook Share WhatsApp Share

تا چه حد ميتوان به خداوند توكل نمود؟ آيا او كسي است كه ميتوان چه در مواقع بحراني و چه هنگامي كه همه چيز بر وفق مراد است به او روي آورد؟

فاجعه، مصيبت و اندوه: خداوند كجاست؟

خداوند خالق عالم هستي، مشتاق است تا ما او را بشناسيم. ما به همين دليل خلق شده ايم. اين خواست خداوند است كه ما بر او توكل نماييم تا بتوانيم قدرت، محبت، عدالت، قدوسيت و رحمت او را تجربه كنيم. بنابراين خداوند به تمامي كساني كه مشتاق هستند ميگويد: «نزد من آييد.»

برخلاف ما، خداوند آگاه است كه فردا، هفتة بعد، سال بعد، و در دهة آينده قرار است چه اتفاقي بيفتد. خداوند ميفرمايد: «خدا هستم و نظير من ني، آخر را از ابتدا و آنچه را كه واقع نشده از قديم بيان ميكنم.» (اشعيا 46 : 9 - 10) خداوند آگاه است كه در دنيا چه اتفاقي خواهد افتاد. مهمتر از اين، اگر شما حضور خداوند را در زندگي خود پذيرفته ايد، او نه تنها بر آنچه كه قرار است در زندگي شما به وقوع بپيوندد واقف است، بلكه در آنجا حضور نيز خواهد داشت. كتاب مقدس ميفرمايد: «خدا ملجا و قوت ماست، و مددكاري كه در تنگي ها فوراً يافت ميشود.» (مزمور 46 : 1)

اما ما نيز بايستي به نوبة خود با تمامي وجود او را جستجو كنيم. او ميفرمايد: «و مرا خواهيد طلبيد و چون مرا با تمامي دل خود جستجو نماييد، مرا خواهيد يافت.» (ارميا 29 : 13)

اين بدان معنا نيست كه تمامي كساني كه خداوند را ميشناسند از مشكلات در امان خواهند ماند. به هيچ وجه اينطور نيست. هنگامي كه يك حملة تروريستي رخ ميدهد باعث ايجاد درد و رنج و مرگ و مير ميگردد، در اين بين حتي كساني كه خداوند را ميشناسند نيز گرفتار ميشوند اما حضور خداوند باعث ميشود كه ما قوت قلب يافته و احساس آرامش نماييم.

يكي از پيروان مسيح ميگويد: «در هر چيز زحمت كشيده، ولي در شكنجه نيستيم، متحير ولي مايوس ني، تعاقب كرده شده، ليكن نه متروك، افكنده شده، ولي هلاك شده ني.» (دوم قرنتيان 4 : 8 - 9)

حقيقت اين است كه ما در طول زندگي خود با مشكلات روبرو خواهيم شد، اما اگر خداوند را شناخته باشيم با ديدي متفاوت و قدرتي كه از آن خداوند است با مشكلات خود برخورد خواهيم نمود. هيچ مشكلي آنقدر بزرگ نيست كه خداوند قادر نباشد بر آن فائق آيد. خداوند بزرگتر از تمامي مشكلاتي است كه ميتوانند بر ما ضربه زنند و وقتي خداوند با ماست هنگام مقابله با مشكلات هرگز تنها نيستيم.

كلام خداوند به ما ميگويد: «خداوند نيكو است و در روز تنگي ملجا ميباشد و متوكلان خود را ميشناسد.» (ناحوم 1 : 7) و باز در كتاب مقدس مي خوانيم: «خداوند نزديك است به آناني كه او را ميخوانند، به آناني كه او را به راستي ميخوانند. آرزوي ترسندگان خود را بجا ميآورد و تضرع ايشان را شنيده، ايشان را نجات ميدهد.» (مزمور 145 : 18 - 19)

عيسي مسيح به پيروان خود اين سخنان تسلي بخش را فرمود: «آيا دو گنجشك به يك فلس فروخته نميشوند؟ و حال آنكه يكي از آنها جز به حكم پدر شما به زمين نمي افتد. ليكن همة مويهاي سر شما نيز شمرده شده است. پس ترسان مباشيد زيرا شما از گنجشكان بسيار افضل هستيد.» (متي 10 : 29 - 31)

اگر حقيقتاً به خداوند روي آوريد، او قادر است طوري از شما محافظت و حمايت نمايد كه هيچكس ديگري قادر به انجامش نيست.

فاجعه، مصيبت و اندوه: ارادة آزاد ما

خداوند ما را به گونه اي آفريده است كه توانايي انتخاب داريم، و اين بدان معناست كه ما مجبور به برقراري ارتباط با خداوند نيستيم. خداوند ما را آزاد گذاشته است تا با ارادة آزاد خود اگر مايل نيستيم، دعوت او را رد كرده و به اعمال شيطاني دست بزنيم. خداوند قادر بود ما را مجبور سازد كه همه انسانهايي خوب و با محبت باشيم. اما تصور كنيد اگر اينچنين ميشد ديگر رابطه اي در كار نبود، بلكه اين ارتباط به يك فرمانبرداري محض و اجباري از جانب ما تبديل ميگشت. در عوض، خداوند به ما اراده اي آزاد عطا نمود كه در شأن و مقام انسان است.

خيلي طبيعي است كه ما از اعماق وجودمان فرياد بر آوريم كه: «خداوندا، چطور توانستي اجازه دهي كه اتفاقي به اين عظمت بيفتد؟»

براستي ما مايليم خداوند چگونه عمل كند؟ آيا مايليم كه خداوند تمامي اعمال انسانها را تحت كنترل خود داشته باشد؟ به نظر شما تعداد قابل قبول افرادي كه خداوند بايد اجازه دهد تا در يك حملة تروريستي جان خود را از دست بدهند، چند نفر بايد باشد؟ اگر خداوند اجازه دهد فقط صدها نفر قرباني يك حمله تروريستي شوند، آيا احساس بهتري خواهيم داشت؟ يا اينكه ترجيح ميدهيم تنها يك نفر جانش را از دست بدهد؟ اما اگر خداوند جلوي نابودي حتي يك نفر را بگيرد، ديگر آزادي انتخاب معنايي نخواهد داشت. انسانها براي اينكه بتوانند به راه خود بروند و در برابر يكديگر مرتكب اعمال زشت و مهيب شوند ترجيح ميدهند خدا را انكار كرده و با او به مبارزه برخيزند.

فاجعه، مصيبت و اندوه: دنياي ما

دنياي ما مكان امني براي زندگي نيست. ممكن است كسي به ما تيراندازي كند، يا ممكن است با ماشين تصادف كنيم، و يا اينكه مجبور شويم از بالاي ساختمان بلندي كه مورد حملة تروريستي قرار گرفته است به پايين بپريم و يا ممكن است صدها پيش آمد ديگر در هر لحظه در محيط خشن و ناملايم پيرامون مان كه كرة زمين ناميده ميشود، اتفاق بيفتد. مكاني كه هميشه از ارادة خداوند تبعيت نميشود.

خوشبختانه خداوند محتاج رحمت ما نيست، بلكه اين ما هستيم كه محتاج رحمت و شفقت خداوند هستيم. اين خداوند است كه تنها با گفتن كلامي، عالم هستي را با ستارگان بيشمارش آفريده است. در كتاب مقدس ميخوانيم: «و خدا گفت: نیروهائی در فلك آسمان باشند تا روز را از شب جدا كنند و براي آيات و زمانها و روزها و سالها باشند.» (پيدايش 1 : 14) و اين خداوند است كه ميفرمايد: «خدا بر امتها سلطنت ميكند. خدا بر تخت قدس خود نشسته است.» (مزمور 47 : 8)

قدرت و حكمت خداوند نامحدود است، بنابراين اگرچه فائق آمدن بر مشكلات شايد ناممكن به نظر آيد، ولي بايد بدانيم كه خدايي بي اندازه توانا داريم كه به ما يادآوري مينمايد: «اينك من يهوه خداي تمامي بشر هستم. آيا هيچ امر براي من مشكل ميباشد؟» (ارميا 32 : 27) به نوعي خداوند قادر است در عين حالي كه آزادي عمل انسانهاي گناهكار را از آنها سلب نمي نمايد، ارادة خويش را نيز به جا آورد. خداوند به وضوح ميفرمايد: «من گفتم و البته به جا خواهم آورد و تقدير نمودم و البته به وقوع خواهم رسانيد.» (اشعيا 46 : 11) اگر مطيع خداوند هستيم و زندگي تسليم شده اي داريم، اين فرمودة او باعث آرامش ما ميشود: «خدا متكبران را مخالفت ميكند، اما فروتنان را فيض ميبخشد.» (يعقوب 4 : 6)

ترسها، فاجعه و مصيبت: حالا خداوند كجاست؟

اغلب ما، يا بهتر است بگوييم همة ما در بعضي مواقع ترجيح ميدهيم خدا و راه هاي او را ناديده بگيريم. مسلماً در مقايسه با يك تروريست ممكن است خودمان را انسانهايي قابل احترام و دوست داشتني بدانيم. اما اگر قرار باشد با خداوند روبرو شويم و اگر واقعاً از ته قلبمان با خود روراست و صادق باشيم، با آگاهي كامل از گناهانمان با او روبرو خواهيم شد. آيا تا به حال برايتان پيش آمده است كه هنگام دعا وقتي خداوند را مورد خطاب قرار داده ايد ناگهان از دعا باز ايستاده و قادر به ادامة دعا نباشيد، با اين آگاهي كه خداوند از تمامي افكار، اعمال و خودمحوري هاي شما باخبر است؟ ما انسانها با طرز زندگي و اعمال و رفتار خود باعث شده ايم كه بين ما و خدا فاصله بيفتد. اغلب طوري رفتار كرده ايم گو اينكه بدون حضور خداوند نيز قادر هستيم به خوبي از عهدة زندگي خود بر آييم. كتاب مقدس ميفرمايد: «جميع ما مثل گوسفندان گمراه شده بوديم و هر يكي از ما به راه خود برگشته بود.» (اشعيا 53 : 6)

نتيجه چيست؟ نتيجه اين است كه گناهان ما باعث جدايي ما از خداوند شده است. ولي اثرات اين جدايي تنها منحصر به اين دنيا نميباشد بلكه اثرات آن فراتر از اين دنيا است. مجازات گناهان ما مرگ، و يا جدايي ابدي از خداوند است. با اين وجود خداوند طريقي مهيا ساخته است كه بتوانيم او را شناخته و گناهان مان بخشوده شود.

قدرت دروني از طريق محبت خدا

خداوند براي نجات ما به زمين آمد. «زيرا خدا جهان را اينقدر محبت نمود كه پسر يگانة خود را داد تا هر كه بر او ايمان آورد، هلاك نگردد بلكه حيات جاوداني يابد. زيرا خدا پسر خود را در جهان نفرستاد تا بر جهان داوري كند، بلكه تا به وسيلة او جهان نجات يابد.» (يوحنا 3 : 16 - 17)

خداوند از تمامي دردها و رنجهايي كه ما در اين جهان با آن مواجه هستيم آگاه است. عيسي مسيح امنيت و آسايش خاطر خانه اش را ترك نمود و وارد اين كرة خاكي خشن و ناملايم گرديد كه ما در آن زندگي ميكنيم. عيسي مسيح خستگي را تجربه نمود. او گرسنگي و تشنگي را شناخت و با تمامي اتهاماتي كه به وي زده شد روبرو گرديد، حتي از طرف دوستان و خويشاوندانش طرد شد، و بالاخره مسيح چيزي فراتر از سختيهاي روزمره را تجربه نمود. عيسي مسيح پسر خدا كه در جسم ظاهر گرديد، داوطلبانه تمامي گناهان ما را بر خود گرفت و به جاي ما مجازات مرگ را پذيرفت. در كتاب مقدس ميخوانيم: «از اين امر محبت را دانسته ايم كه او جان خود را در راه ما نهاد.» (اول يوحنا 3 : 16) مسيح شكنجه هاي سختي را متحمل شد و مرگي تدريجي، توام با اهانت و خفقان را تجربه كرد تا گناهان ما آمرزيده شود.

عيسي مسيح قبلاً دربارة مصلوب شدنش با ديگران صحبت كرده بود. عيسي فرموده بود كه سه روز پس از مرگش باز خواهد گشت تا به همه ثابت نمايد كه او خداوند است. (چه كسي بايد ميديد كه او واقعاً زنده شده است؟) عيسي فرمود كه پس از گذشت سه روز از مراسم خاك سپاري وي، خود را به تمامي كساني كه شاهد مصلوب شدنش بودند ظاهر خواهد ساخت. روز سوم مردم آرامگاه مسيح را خالي يافتند و تعداد زيادي از مردم شهادت دادند كه او را زنده ديده اند.

اكنون خداوند حيات ابدي را به ما پيشكش كرده است. حيات ابدي را ما خود نميتوانيم به دست بياوريم، بلكه زماني كه حضور خداوند را در زندگي خود ميطلبيم، حيات ابدي را به عنوان هديه اي از جانب خداوند دريافت ميكنيم. «زيرا كه مزد گناه موت است، اما نعمت خدا حيات جاوداني در خداوند ما عيسي مسيح.» (روميان 6 : 23)

اگر ما از گناهان خود توبه كنيم و به سوي خداوند باز گرديم، ميتوانيم از طريق عيسي مسيح هدية حيات جاوداني را از آن خود كنيم. اين كار بسيار ساده اي است. كتاب مقدس ميفرمايد: «خدا حيات جاوداني به ما داده است و اين حيات، در پسر اوست. آنكه پسر را دارد حيات را دارد و آنكه پسر خدا را ندارد، حيات را نيافته است.» (اول يوحنا 5 : 11 - 12) خداوند مايل است تا وارد زندگي ما شود.

قدرت دروني از طريق نقشة خداوند

حال ببينيم كتاب مقدس دربارة بهشت چه ميگويد. كتاب مقدس ميفرمايد كه خداوند: «ابديت را در دلهاي ايشان نهاده.» (جامعه 3 : 11) شايد معني اين آيه چنين باشد كه ما در باطن خود آگاه هستيم كه يك دنياي بهتر، چگونه دنيايي خواهد بود. مرگ عزيزانمان ما را متقاعد ميسازد كه در اين دنيا، و در زندگي كنوني ما اشكال خيلي بزرگي وجود دارد. جايي در اعماق وجودمان آگاه هستيم كه بايستي مكاني بهتر از اين دنيا براي زندگي وجود داشته باشد، جايي كه در آن ديگر از مشكلات دردناك و غم و رنج خبري نيست. واقعيت اين است كه خداوند اين مكان بهتر را به ما پيشكش نموده است. در آنجا ارادة خداوند به روشي كاملاً متفاوت از آنچه در اين دنياست عملي خواهد شد. كتاب مقدس ميفرمايد: «و خدا هر اشكي از چشمان ايشان پاك خواهد كرد. و بعد از آن موت نخواهد بود و ماتم و ناله و درد ديگر رو نخواهد نمود.» (مكاشفه 21 : 4) در آية ديگري ميخوانيم: «و چيزي ناپاك يا كسي كه مرتكب عمل زشت يا دروغ شود، هرگز داخل آن نخواهد شد.» (مكاشفه 21 : 27 و اول قرنتيان 15 : 28)

يك حملة تروريستي واقعه اي هولناك است، اما امتناع ورزيدن از ايجاد يك رابطة ابدي با خداوند از طريق عيسي مسيح، واقعه اي بس هولناك تر است. اين نه فقط به خاطر به دست آوردن حيات ابدي است، بلكه به اين دليل كه هيچ رابطه اي در اين دنيا قابل مقايسه با شناخت و ايجاد ارتباط با خالق يكتا نيست. خداوند مقصود و هدف ما در زندگي است، او منشاء آرامش ماست، اوست كه در هنگام پريشاني به ما حكمت ميبخشد، و منشاء اميد و منبع قدرت ماست. در كتاب مقدس ميخوانيم: «بچشيد و ببينيد كه خداوند نيكو است. خوشا به حال شخصي كه بدو توكل ميدارد.» (مزمور 34 : 8)

برخي معتقدند كه خداوند چيزي بيش از يك تكيه گاه نيست، اما يقيناً او تنها تكيه گاه مطمئن و قابل اعتماد است. عيسي مسيح فرمود: «سلامتي براي شما ميگذارم، سلامتي خود را به شما ميدهم. نه چنان كه جهان ميدهد، من به شما ميدهم. دل شما مضطرب و هراسان نباشد.»(يوحنا 14 : 27) خداوند ميفرمايد هر كس كه در زندگي خود بر عيسي مسيح تكيه كند، مانند اين است كه خانة خود را بر روي صخره نهاده است. اطمينان داشته باشيد كه مسيح هنگام بروز هر بحراني قادر است به شما قدرت لازم براي مقابله را ببخشد.

قدرت دروني از طريق پسر خدا

شما ميتوانيد همين حالا به عيسي مسيح ايمان بياوريد. كتاب مقدس ميفرمايد: «و اما به آن كساني كه او را قبول كردند قدرت داد تا فرزندان خدا گردند، يعني به هر كه به اسم او ايمان آورد.» (يوحنا 1 : 12) بازگشت به سوي خداوند تنها از طريق عيسي مسيح ميسر است. در كتاب مقدس ميخوانيم: «عيسي بدو گفت من راه و راستي و حيات هستم. هيچ كس نزد پدر جز به وسيلة من نميآيد.» (يوحنا 14 : 6) عيسي فرمود: «اينك بر در ايستاده ميكوبم، اگر كسي آواز مرا بشنود و در را باز كند به نزد او در خواهم آمد و با وي شام خواهم خورد و او نيز با من.» (مكاشفه 3 : 20)

همين حالا ميتوانيد از خداوند خواهش كنيد كه وارد زندگي شما شود، اين كار را از طريق دعا انجام دهيد. دعا كردن يعني صحبت صادقانه با خداوند. در همين لحظه ميتوانيد خدا را صدا زده و با خلوص و صميميت اينطور دعا كنيد: «خداوندا، ميدانم كه در قلب خود از تو رويگردان شده ام، اما مايلم آن را تغيير داده و تو را بشناسم. ميخواهم عيسي را در قلب خود پذيرفته و بخشش او وارد زندگي من گردد. از اين پس ديگر نميخواهم جدا از تو زندگي كنم. از امروز به بعد خداوند زندگي من باش. خداوندا از تو ممنونم.»

آيا همين حالا صادقانه خداوند را به زندگي خود دعوت كرديد؟ اگر اين چنين است پس منتظر وعده هاي عالي خداوند باشيد، چرا كه او وعده داده است: «من آمدم تا ايشان حيات يابند و آن را زيادتر حاصل كنند.» (يوحنا 10 : 10)

ميپرسيد خداوند كجاست؟ عيسي وعده داده است كه: «نزد وي مسكن خواهيم گرفت.» (يوحنا 14 : 23) همچنين در آية ديگري ميخوانيم: «و آن شهادت اين است كه خدا حيات جاوداني به ما داده است و اين حيات، در پسر اوست. آنكه پسر را دارد حيات را دارد و آنكه پسر خدا را ندارد، حيات را نيافته است. اين را نوشتم به شما كه به اسم پسر خدا ايمان آورده ايد تا بدانيد كه حيات جاوداني داريد و تا به اسم پسر خدا ايمان بياوريد.» (اول يوحنا 5 : 11 - 13)

عليرغم آنچه در دنياي اطراف شما اتفاق ميافتد، خداوند قادر است همواره در كنار شما حضور داشته باشد. اگرچه مردم از راه هاي خداوند پيروي نميكنند، اما خداوند توانايي آن را دارد كه شرايط ناگوار را دور كرده و نقشة خود را عملي سازد. خداوند بر تمامي وقايعي كه اتفاق ميافتند نظارت و كنترل كامل دارد. اگر شما به خداوند تعلق داريد، پس ميتوانيد با آسودگي خاطر، با اتكا به اين وعدة خداوند آرامش بيابيد: «و ميدانيم به جهت آناني كه خداوند را دوست ميدارند و به حسب ارادة او خوانده شده اند، همة چيزها براي خيريت ايشان با هم در كار ميباشند.» (روميان 8 : 28)

عيسي فرمود: «سلامتي براي شما ميگذارم، سلامتي خود را به شما ميدهم، نه چنانكه جهان ميدهد، من به شما ميدهم. دل شما مضطرب و هراسان نباشد.» (يوحنا 14 : 27 و 16 : 33) خداوند ميفرمايد: «تو را هرگز رها نكنم و تو را ترك نخواهم نمود.» (عبرانيان 13 : 5)

اگر مايل هستيد در مسير شناخت خداوند رشد كنيد و دربارة ارادة او در زندگيتان بيشتر بدانيد، اناجيل متي، مرقس، لوقا و يوحنا را از كتاب مقدس مطالعه كنيد.

 من الان از عیسی مسیح خواستم به زندگیم وارد شود. (در ادامه اطلاعات مفیدی وجود دارد)
 من تردید دارم، خواهش میکنم که در این مورد بیشتر توضیح دهید.
 من یک سئوال دارم....

با دیگران سهیم شوید
More Share by Email Twitter Share Facebook Share WhatsApp Share